فهرست مطالب

اکوفیزیولوژی گیاهی - پیاپی 15 (زمستان 1392)

نشریه اکوفیزیولوژی گیاهی
پیاپی 15 (زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/10/27
  • تعداد عناوین: 8
|
  • الهام السادات مبصری پور صفحات 1-12
    شاخص های حرارتی در مقایسه با سیستم های مبتنی بر تعداد روز دارای قابلیت بالاتری در پیش بینی دقیق سرعت رشد و نمو هیبرید های ذرت می باشند. این آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت اسپلیت پلات در 4 تاریخ کاشت (10 تیر، 20 تیر، 30 تیر و 10 مرداد) و 20 هیبرید داخلی و خارجی در 5 گروه رسیدگی و 3 تکرار در سال 1386 در منطقه داراب انجام گرفت. مقایسه میانگین ها نشان داد، بیشترین زمان لازم جهت سبز شدن متعلق به گروه رسیدگی 700 و کمترین به گروه 200،300 تعلق داشت. گروه رسیدگی 700 بیشترین تعداد روز تا رسیدن فیزیولوژیک را نشان داد. همچنین در این آزمایش نشان داده شد که عملکرد دانه در تاریخ کاشت دیرتر، کاهش و رطوبت دانه افزایش می یابد. هیبریدهای گروه رسیدگی 600 دارای بیشترین میزان عملکرد بودند. به منظور ایجاد محیط های مختلف و امکان برآورد نیاز گرمایی، از شاخص های حرارتیGDD، CHU و GTI برای هریک از هیبریدها استفاده شد. در نهایت بر اساس شاخص های حرارتی و فاکتورهای مورد بررسی، ارقام OSSK602، BC666، BC504 و BC404 به عنوان بهترین ارقام و تاریخ کاشت 30 تیر بهترین تاریخ کاشت در منطقه معرفی گردید. همچنین با توجه به بررسی رگرسیون هر سه شاخص حرارتی، شاخص حرارتی CHU به عنوان پایدارترین شاخص معرفی گردید.
    کلیدواژگان: هیبریدهای ذرت، تاریخ کاشت، رسیدن فیزیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص حرارتی
  • نسیم مسرت، عطاءالله سیادت، مهران شرفی زاده، بهنام حبیبی خانیانی صفحات 13-25
    به منظور بررسی اثر پرایمینگ بر جوانه زنی و رشد گیاهچه ذرت هیبرید SC704 تحت شرایط تنش شوری و خشکی و تعیین بهترین تیمار پرایمینگ در شرایط تنش، آزمایشی بصورت فاکتوریل با طرح پایه کاملا«تصادفی در سه تکرار در سال زراعی90-1389 در مرکز تحقیقات کشاورزی صفی آباد واقع در شهرستان دزفول اجرا گردید. فاکتور اول شامل سه سطح پرایمینگ (شاهد(بدون تیمار)، بذور تیمارشده با آب مقطر و بذور تیمار شده با نیترات پتاسیم1%)، فاکتور دوم شامل نوع محلول آزمایشی (کلرید سدیم و پلی اتیلن گلیکول6000) و فاکتور سوم شامل پنج سطح پتانسیل اسمزی (صفر،3/0-، 6/0-، 9/0 -، 2/1- مگاپاسکال) بودند. در این تحقیق برخی از شاخص های مرتبط با جوانه زنی بذر از قبیل درصد جوانه زنی، طول، وزن تر و وزن خشک ریشه چه و ساقه چه، ضریب سرعت جوانه زنی، سرعت جوانه زنی و میانگین زمان لازم برای جوانه زنی اندازه گیری شدند. نتایج حاکی از تاخیر جوانه زنی در هر دو محلول کلرید سدیم و پلی اتیلن گلیکول بود. درصد جوانه زنی و همچنین دیگر شاخص های جوانه زنی تحت تاثیر تیمار پرایمینگ و شرایط تنش شوری و خشکی ایجاد شده قرار گرفتند و دارای اختلاف معنی دار بودند. همچنین بذور در تمام غلظت های محلول کلرید سدیم جوانه زدند، اما در پتانسیل اسمزی 2/1- مگاپاسکال ایجاد شده بوسیله پلی اتیلن گلیکول جوانه زنی مشاهده نگردید. پرایمینگ بذر موجب بهبود درصد جوانه زنی و رشد گیاهچه ها تحت تنش های شوری و خشکی شد. با توجه به نتایج مشاهده شده، بذور تیمار شده با نیترات پتاسیم 1% بهترین وموثرترین تیماردر شرایط تنش در مورد صفت درصد جوانه زنی بود.
    کلیدواژگان: نیترات پتاسیم، آب مقطر، ذرت، جوانه زنی، تنش
  • محمد صادق کشاورزی، برمک جعفری حقیقی، علی رضا باقری صفحات 26-35
    کاربرد هورمون های گیاهی در دهه اخیر با توجه به گسترش کشاورزی پایدار مورد توجه قرار گرفته است و از این رو باید در مدیریت تلفیقی گیاهان زراعی (ICM) مورد تحقیق قرار گیرد. به منظور بررسی اثر کاربرد هورمون های مختلف گیاهی(اکسین و جیبرلین) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در شهرستان مرودشت انجام گرفت. فاکتور اول شامل چهار غلظت هورمون اکسین (صفر، 50، 100 و 150 پی پی ام) و فاکتور دوم شامل چهار غلظت هورمون جیبرلین (صفر، 50، 100 و 150 پی پی ام) بود. نتایج تجزیه واریانس صفات اندازه گیری شده نشان داد که اثر هورمون اکسین بر صفات کمی ذرت از جمله ارتفاع بوته، وزن تر گیاه، وزن تر بلال و وزن تر علوفه در هکتار در سطح یک درصد معنی دار بود. نتایج مربوط به هورمون جیبرلین نیز نشان داد که اثر این عامل برروی صفات(وزن تر گیاه، ارتفاع بوته و وزن تر علوفه در هکتار) در سطح یک درصد معنی دار بود. نتایج مربوط به اثرات متقابل تنها برای صفات وزن تر تک بوته و وزن عملکرد علوفه در هکتار در سطح یک درصد معنی دار و برای سایر صفات معنی دار نبود. مقایسات میانگین مربوط به هورمون اکسین نشان داد که بیشترین میزان صفات کمی(وزن تر علوفه و وزن تر تک بوته) مربوط به کاربرد هورمون اکسین به میزان 100 و 150 پی پی ام می باشد که از لحاظ آماری با هم اختلاف نداشتند. مقایسات میانگین مربوط به هورمون جیبرلین نیز نشان داد که بیشترین صفات مربوط به کاربرد 100 و 150 پی پی ام بود. نتایج حاصل از اندازه گیری صفات کیفی از جمله میزان پروتئین ساقه و برگ و کربوهیدرات بلال نشان داد که با افزایش غلظت هورمون های مورد استفاده در این آزمایش مقدار صفات کیفی نیز افزایش می یابد. در کل نتایج نشان داد که با کاربرد 100 پی پی از هر دو هورمون اکسین و جیبرلین می توان به عملکرد مطلوب علوفه رسید.
    کلیدواژگان: هورمون، عملکرد علوفه، کربوهیدرات، جیرلین، ذرت
  • اسحاق حجتی پور، برمک جعفری حقیقی، مسلم درستکار صفحات 36-48
    به منظور بررسی اثرات کودهای شیمیایی و زیستی و برهمکنش آنها بر ویژگی های فیزیولوژیک و عملکرد و اجزاء عملکرد گندم(Triticum aestivum)، آزمایشی در سال زراعی 91-1390 در مرودشت انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار بود. فاکتورهای آزمایش شامل تیمار کود نیتروژنه در چهار سطح صفر، 75، 150 و225 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و تیمار کود زیستی نیتروکارا در سه سطح: بدون مصرف کود زیستی، میزان توصیه شده (100 گرم در 130 کیلوگرم بذر) و دو برابر میزان توصیه شده (200 گرم در 130 کیلوگرم بذر) بوند. نتایج آزمایش نشان داد که بالاترین (6/7 تن در هکتار) عملکرد دانه در شرایط تلفیقی مصرف 225 کیلوگرم نیتروژن خالص و مصرف 200 گرم کود زیستی نیتروکارا و کمترین عملکرد دانه (9/2 تن در هکتار) در حالت شاهد (عدم مصرف کودهای زیستی و شیمیایی) حاصل شد. بالاترین تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه نیز در شرایط تلفیقی کودهای شیمیایی و زیستی حاصل شد. در شرایط مصرف 150 کیلوگرم کود اوره همراه با 200 گرم کود زیستی نیتروکارا اختلاف معنی داری با شرایط مصرف 225 کیلوگرم کود اوره همراه با 100 گرم کود زیستی نیتروکارا نداشت. بنابراین می توان نتیجه گرفت که برای رسیدن به حداکثر عملکرد گندم، کود زیستی به تنهایی کافی نمی باشد و تلفیق کودهای زیستی و شیمیایی حداکثر تولید را حاصل می کنند.
    کلیدواژگان: کود شیمیایی، کود زیستی، شاخص های رشدی و عملکرد
  • رفعت السادات میر هاشمی اقدم، محمد سعید تدین، مسعود زاده باقری صفحات 49-62
    به منظور ارزیابی توان رقابتی ارقام مختلف لوبیا و سطوح مختلف کود نیتروژن بر کنترل علف های هرز، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در دانشگاه آزاد شیراز واقع در صدرا انجام گرفت. فاکتور اول شامل چهار رقم لوبیا (ناز، گلی، شازند و (دی 801 جی)) و فاکتور دوم شامل چهار سطح کود نیتروژن (0، 40، 80 و 120 کیلوگرم در هکتار) به صورت اوره 46 درصد بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر فاکتور ارقام لوبیا بروی صفات تعداد غلاف، وزن هزار دانه، تعداد دانه در غلاف، تعداد دانه در بوته و عملکرد دانه در سطح یک درصد معنی دار و برای صفت طول غلاف معنی دار نبود. اثر کاربرد سطوح مختلف کود نیتروژن نیز برای تمام صفات در سطح یک درصد معنی دار بود. اثرات متقابل نیز برای تمام صفات اندازه گیری شده معنی دار بود. نتایج نشان داد که واکنش ارقام مختلف لوبیا به سطوح مختلف کود نیتروژن متفاوت بود. رقم ناز به سطح کود 40 کیلوگرم در هکتار واکنش مثبتی نشان داد و بیشترین عملکرد دانه در سطح 40 کیلوگرم در هکتار به دست آمد و این در حالی بود که در رقم گلی و شازند در سطح کودی 80 کیلوگرم در هکتار، دارای بیشترین مقدار عملکرد بود. رقم D801G در سطح کودی 120 کیلوگرم در هکتار، دارای بیشترین عملکرد دانه در متر مربع بود. کمترین میزان وزن خشک علف های هرز مربوط به دو رقم شازند وD801G و بیشترین وزن خشک علف های هرز مربوط به دو رقم گلی و ناز بود. در کل نتایج نشان داد که واکنش ارقام لوبیا به سطوح کود متفاوت می باشد و در حضور علف های هرز، باید با توجه به ظرفیت رقم نسبت به کود نیتروژن، مدیریت کود در نظر گرفته شود.
    کلیدواژگان: عملکرد دانه، کود نیتروژن، علف هرز، لوبیا، وزن خشک
  • رضوان غلامی، بهاره کاشفی، سکینه سعیدی سار صفحات 63-73
    مریم گلی از خانواده نعنائیان، گیاهی چندساله است که علاوه بر ارزش دارویی، در صنایع غذایی و فرآورده های آرایشی- بهداشتی و گل های زینتی کاربرد دارد. با توجه به روند افزایشی توسعه اراضی شور و کمبود اراضی مطلوب برای کشاورزی، شناسایی گیاهان دارویی مقاوم به شوری و یا ترکیبات زیادی که بتواند اثرات شوری را کاهش دهد اهمیت زیادی دارد. اسیدسالیسیلیک یک تنظیم کننده رشد درونی، با ماهیت فنلی است که در تنظیم فرآیندهای فیزیولوژیکی نقش دارد و باعث حفاظت در مقابل تنش های محیطی می شود. به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف اسیدسالیسیلیک در کاهش شوری بر برخی صفات رشدی شامل پرولین، قندهای محلول، سطح برگ، نسبت ریشه به اندام هوایی در گیاه مریمگلی گونه لیمباتا (S. limbata)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در گلخانه دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان مورد ارزیابی قرار گرفت. تیمارها شامل چهار غلظت اسیدسالیسیلیک (0، 100، 200 و 300 پی پی ام) و چهار سطح کلریدسدیم (شاهد، 50، 100 و 150 میلی مول)، با چهار تکرار بودند. نتایج نشان داد که برهمکنش شوری و اسیدسالیسیلیک بر میزان قند و پرولین برگ با همبستگی مثبت و معنی دار در سطح احتمال یک درصد افزایش یافت. بیشترین میزان قند و پرولین در سطح شوری 150 میلی مول با سطح اسیدسالیسیلیک 300ppm بود. همچنین بالاترین میزان سطح برگ در سطح شوری 50 میلیمول با سطح اسیدسالیسیلیک 200 ppm مشاهده گردید. بهترین پاسخ تیمار 50 میلیمول شوری با سطح اسیدسالیسیلیک 200 پی-پی ام بدست آمد که می تواند در افزایش مقاومت گیاه مریم گلی و تعدیل شدت تنش شوری موثر باشد. لذا با توجه به اینکه بیشتر مناطق ایران از شوری رنج می برند پیشنهاد می گردد که به استفاده از هورمون گیاهی اسیدسالیسیلیک توجه بیشتری گردد.
    کلیدواژگان: صفات مورفولوژیک، تنظیم کننده رشد، پرولین، قندهای محلول، مریم گلی
  • عسکر الله قلی، یونس عصری صفحات 74-87
    اکوسیستم های شورروی ایران به خاطر فعالیت های تخریبی انسان و دام در معرض تخریب قرار گرفته اند و پروژه های حفاظت، نگهداری و استقرار مجدد این اکوسیستم ها بدون بررسی جوامع گیاهی و عوامل محیطی امکان پذیر نخواهد بود. شورهزارهای جنوب شرقی دریاچه ی ارومیه با وسعتی بیش از 85000 هکتار در عرض شمالی 37 درجه الی 37 درجه و 37 دقیقه و طول شرقی 45 درجه و 35 دقیقه الی 46 درجه و 2 دقیقه با ارتفاع متوسط 1284 متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد. پوشش گیاهی شورهزارهای جنوب شرقی دریاچه ی ارومیه به روش براون-بلانکه یا زیگماتیست(Braun-Blanquet or Zygmatistes) مورد بررسی قرار گرفت. میانگین بارندگی سالانه و درجه حرارت سالانه برای ارزیابی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده های جامعه شناختی گیاهی به روش گونو انجام و تعداد 9 جامعه ی گیاهی در این منطقه مشخص گردید. خصوصیات خاک جوامعگیاهی نظیر هدایت الکتریکی، اسیدیته، آهک، نسبت جذب سدیم، کربن آلی خاک، آنیون ها و کاتیون ها مشخص و داده ها به روش PCA آنالیز گردید. به نظر می رسد شوری، بافت خاک و سطح ایستابی از عوامل مهم کنترل کننده الگوی رویشی و پراکنش جوامع گیاهی باشند. همچنین نتایج نشان میدهد که علاوه بر عوامل اقلیمی مهمترین خصوصیات در پراکنش گیاهان هدایت الکتریکی، اسیدیته، بافت، آهک و نسبت جذب سدیم بوده، همچنین پر واضح است که چگونگی آرایش جوامع گیاهی در این ناحیه به شدت تحت تاثیر نوار بندی شوری می باشد.
    کلیدواژگان: جامعه شناسی گیاهی، عوامل اقلیمی، نواربندی شوری، خاک، سطح ایستابی، شورهزار، ایران
  • سید علی جوزی، نسرین مرادی مجد صفحات 88-102
    منطقه جنگلی بوالحسن با مساحت 5725 هکتار در شمال شرقی شهرستان دزفول جزء جنگل های طبیعی می باشد. با توجه به گونه با ارزش بادام کوهی Amygdalus scoparia که بیشتر عرصه را در برگرفته است، پرداختن به بهره برداری اصولی و توسعه و احیاء آن ضروری می باشد. براین اساس آگاهی از نیاز رویشگاهی این گونه و تعیین مشخصه های کمی و کیفی آن می تواند کمک شایانی برای استفاده مناسب از این گونه به همراه داشته باشد. به منظور اجرای این تحقیق پس از جنگل گردشی و بررسی مقدماتی منطقه، محدوده رویشگاه بوالحسن برروی نقشه 1:25000 مشخص شد. سپس با تلفیق نقشه های شیب، ارتفاع از سطح دریا و جهت جغرافیایی نقشه واحدهای شکل زمین تهیه و 36 واحد کاری مختلف تعیین شد. در هر واحد کاری صفات کمی و کیفی شامل ارتفاع، تاج پوشش، قطر متوسط هر اصله بادام و تراکم متوسط بادام اندازه گیری شد. ارزیابی توان اکولوژیک رویشگاه این گونه نیز با استفاده از وزن دهی به معیارهای اصلی و فرعی با فرآیند تحلیل سلسله مراتبی AHP در محیط نرم افزار Expert Choice انجام شد. در این تحقیق با کمک تحلیل سلسله مراتبی و سامانه اطلاعات جغرافیایی ارزشیابی معیارها صورت گرفت و با استفاده از این روش و انتقال داده ها وضعیت توان اکولوژیکی برروی نقشه نشان داده شد. در این مطالعه جهت شمالی، طبقه ارتفاعی800 تا1100 از سطح دریا و شیب 15-0 درصد بهترین محدوده رویشی برای گونه بادام کوهی شناسایی شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که در حدود 1988 هکتار معادل 72/34% از منطقه جنگلی بوالحسن در وضعیت عالی،1577 هکتار معادل 55/27% در وضعیت خوب و 2160 هکتار معادل 73/37% در وضعیت ضعیف بوده است.
    کلیدواژگان: ارزشیابی، بادام کوهی، توان اکولوژیکی، سامانه اطلاعات جغرافیایی، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، منطقه جنگلی بوالحسن دزفول
|
  • E. Mobasseri Pour Pages 1-12
    Heat indices in comparison with systems based on the number of days have a higher ability to accurately predict the rate of development of hybrid corn. The experimental was conducted in split plot randomized complete block design with 4 sowing dates (July 10, July 20, July 30 and August 10) and 20 domestic and foreign hybrid in 5 hybrids maturity group and 3 replications in Darab region in 2007. Mean Comparison showed the most required time for emergence was belonging to the maturation group 700 and the lowest belonging to the maturation group 200, 300. Maturation group of 700 showed the highest number of days to physiological reach. Also in this experiment was shown that grain yield decrease in later planting dates and the moisture grain increase. Hybrids of 600 maturation group had the highest yield. In order to create different environments and to estimate the heat requirement were used heat indices GDD, CHU and GTI for each hybrid. The based on heat indices and studied factors, cultivars of BC504, BC666, OSSK602, BC404, as the best cultivars and July 30 planting date, the best planting date was introduced in the region of Darab. Also according to the regression reviews each three heat index, CHU heat index introduced as a stable indicator.
    Keywords: Corn hybrids, sowing date, physiological maturity, grain yield, harvest index
  • N. Massarat, A. Siadat, M. Sharafizadeh, B. Habibi Pages 13-25
    In order to evaluate the effect of priming on germination, growth of maize hybrid SC704 under salinity and drought stress condition and select the best priming treatment in under stress condition, an experiment was applied as completely randomized design with three replications in Safiabad agriculture research center of Dezful in 1389-90. First factor include three levels of priming (control, Seeds treated with distilled water, seeds treated with kno3 1%),second factor include two levels osmotic solution(NACL,PEG6000), and third factor osmotic potentials include (0,-0/3, -0/6,-0/9 and -1/2 MPa). in this research some seed germination index were measured such as germination percent, length, fresh and dry weight root and shoot, CVG, germination speed and mean germination time. results indicate that percent germination delayed in both solutions (NACL,PEG). germination percent and other index germination were affected priming treatment and stress condition and were significant. also seeds were germinated at all concentrations of NACL but seeds werent germinated at osmotic potential -1/2 MGa of PEG treatment. priming seed cause increased germination percent and seedling growth under salinity and drought stresses. according to the observed results, treated seeds with kno3 1% were best and most effective treatment for germination percent.
    Keywords: Potassium nitrate, distilled water, corn, drought, salt stress
  • M. Keshavarzi, B. Jafari Haghighi, A. Bagheri Pages 26-35
    Application of plant hormones in the development of sustainable agriculture in recent decades has been considered and it should be integrated crop management (ICM) is investigated. To evaluate the effects of plant hormones (auxin and gibberellin) a factorial experiment in randomized complete block design with three replications in Marvdasht citywas conducted. The first factor was four levels of auxin (zero, 50, 100 and 150 ppm) and the second factor consisted of four levels of gibberellin (zero, 50, 100 and 150 ppm). ANOVA of Measurement traits showed the significant effect of auxin on quantitative traits in maize(Plant height, ear length, leaf fresh weight, fresh weight per ear and weight of forage kg/ha in level of probability 99 %. and was not significant for stem fresh weight.for the results of hormone gibberellin on trait (fresh weight of leaf, stem fresh weight, plant height, fresh weight forage, per hectare, ear length) were significant in level of probability 99 %. And stem diameter was not significant. The results of the interaction showed that was significant for forage yield (kg/ha)and fresh weight per plant and not significant for other traits. Mean comparisons of auxin hormone showed that most quantitative traits (leaf fresh weight, stem fresh weight, fresh forage weight and fresh weight per plant), the hormone auxin application of 100 and 150 ppm obtained, which is statistically no difference. Mean comparisons showed that the hormone gibberellin greatest attributes was used in 100 and 150 ppm. Results for quality traits (protein and carbohydrate ear stems and leaves) showed that increasing concentrations of the hormone increases the amount of quality traits.
    Keywords: Hormone, forage yield, carbohydrate, gibberellin, corn
  • S. Hojattipor, B. Jafari Haghighi, M. Drostkar Pages 36-48
    This experiment was carried out in 2012 at Marvdasht to determine the effects of chemical and biological fertilizers on some physiological characteristic and yield and its components of wheat (Triticum spp). The experiment was conducted as a factorial arranged in completely randomized blocks design with three replications. Treatments consisted of combined application levels nitrogen (N) at four levels (0, 75, 150, 225 kg pure nitrogen from urea fertilizer) and three levels of biological fertilizer (0, 100-g in 130-kg of seed and 200-g in 130-kg of seed). The results showed that highest grain yield (7.6 t.ha-1) was obtained with 225 kg N pure and 200-g in 130-kg of seed biological fertilizer and the lowest (2.9 t.ha-1). grain yield in control. The highest kernel number per spike and the highest 1000 kernel weight were obtained in integrated fertilizer treatment. application at integrated treatment 150- kg N and 200-g in 130-kg of seed biological fertilizer was not significantly different with integrated treatment 225- kg N and 100-g in 130-kg of seed biological fertilizer. In conclusion biological fertilizer can not be sufficient but integrated application of fertilizers (biological and chemical fertilizers) can significantly increase the wheat grain yield.
    Keywords: Biological, chemical fertilizers, growth indices, yield
  • R.S. Mirhashemi Aghdam Tadyon, M. Zade Bagheri Pages 49-62
    In order to evaluate the competitiveness of different varieties of beans and different levels of nitrogen on weed control, a factorial experiment arrangement base on randomized complete block design(RCBD) with three replications was done at Shiraz Azad university The first factor including four varieties of beans (Naz, Goli, Shazand and D801G) and the second factor consisted of four levels of nitrogen (0, 40, 80 and 120 kg /ha urea 46. forme the urea nitrogen resource). Analysis of variance showed the effect of bean cultivars for number of pods, seed 1000 weight, number of seeds per pod, number of seeds per plant and seed yield were significant at one percent statically level and for the pod length was not significant. The effect of fertilizer levels in all treatments were significant at at one precent statically level. The interaction between fertilizer levels and different bean cultivar were significant for all traits measured Exception for leave total Chlorophyll. The results showed that bean varieties responded differently to different levels of nitrogen. Naz cultivar responded to 40 kg/ha of fertilizer and the highest of grain yield obtained in 40 kg/ha of nitrogen fertilizer whereas in Goli and Shazand the highest of grain yield obtained to 80 kg/ha of nitrogen fertilizer. D801G cultivar compared to the 120 kg/ha of fertilizer had the highest grain yield. Minimum of dry weed were related to both Shazand and D801G cultivar and maximum dry weed were related to both Naz and Goli cultivars. Overall results showed that the reaction of bean cultivars to different fertilizer levels and the presence of weeds should be considered fertilizer management in cording to capacity of bean cultivar than nitrogen fertilizer.
    Keywords: Grain Yield, Nitrogen Fertilizer, Weed, Bean, Dry matter
  • R. Gholami, B. Kashefi, S. Saeidi Sar Pages 63-73
    Salvia species is a perennial plant and belong to Labiates family in addition to the medicinal value, it used for the food, cosmetic products and ornamental flowers. Due to the increasing saline lands and reduced suitable lands for agriculture, identification of medicinal plants resistant to salinity and many compounds that can reduce salinity effects is important. Salicylic acid (SA) is one of the endogenous plant growth regulators, with phenolic quality that plays regulator roles in physiological process and protect the plant from environmental stresses. In order to evaluate the effect of different levels of SA on alleviation salinity on growth traits such as proline, soluble sugars, leaf area and root/shoot ratio of Salvia limbata, an experiment was conducted as a completely randomized design in a factorial arrangement in Islamic Azad university of Damghan. Treatments were four concentrations of SA (0, 100, 200, 300 ppm) and four levels of Nacl (0, 50, 100, 150 mM) with four replications. The results showed that the interaction of salinity and salicylic acid on proline and soluble sugars contents in leaf were enhanced with positive and significant correlation at %1 probability level. The highest concentration of proline and soluble sugars was in the 150 mM salinity level with 300 ppm SA. Also, the maximum level of leaf area was showed in the 50 mM salinity level with 200 ppm SA. Best response of treatment was obtained with 50 mM salinity with 200 ppm SA that can be effective on development of plant resistance and adjustment intensity to salt stress. Therefore, considering that most of the areas of Iran suffering from salinity, it suggested that more attention should be the use of plant hormone Salicylic acid.
    Keywords: Morphological traits, plant growth regulator, proline, sugar soluble, Salvia limbat
  • A. Allahgholi, Y. Asri Pages 74-87
    The halophilous ecosystems of Iran are exposed to anthropogenic degradation and conservation programs require the study of vegetation population and environmental factors in order to rehabilitation. Thesoutheast salt marshes in Orumieh Lake with an area of 85000 hectars is situated in the 37° to 37° 37' Latitude and 45° 35' to 46° 2' Longitudes. Average altitude of the salt marshes is 1284 m. Braun-Blanquet methodwas used to analysis the vegetation of the southeast salt marshes in Orumieh Lake. Mean minimum temperature, mean maximum temperature and mean annual precipitation were selected for analysis. Phytosociological data were analyzed by Gounot method and 9 associations were determined. The soil features including texture, EC, pH, T.N.V, SAR, cations, anions and OC was measured. Principal component analysis was used to analyze the soil data. It seems, that ground level, in relation to tide or to water table, plays a role in determining plant communities, possibly through affecting soil water and salt content. The results showedthat in addition toclimaticfactors that the plant association's distribution pattern was mainly related to soil characteristics, i.e. EC, pH, SAR, texture and T.N.V. It is very clear that these types are arranged according to the salinity-zones.
    Keywords: Phytosociology, climatic factors, salinity, zones, soil, water table, salt marsh, Iran
  • S.A. Jozi, N.Moradi Majd Pages 88-102
    Bolhasan forest region with 5725 ha located is on east north of Dezful County. The region belongs to natural forests of Dezful. Considering valuable species of Amygdalus scopartia is mainly covered the area sustainable exploitation and development and restoration is essential. Therefore, knowledge of the habitat requirements of this species and the quantitative and qualitative characterization it can be helpful for proper use of these species. In order to implement this research then circulation in forest and preliminary study determined was Bolhasan habitat region on the 1:25000 map. Then, overlaing maps of slope, elevation and aspect mapping was units and 36 units of the land. Quantity and quality of labor per unit measured were including height, canopy, average diameter and number of Amygdalus scoparia. Evaluation situation habitat for studied species performed was by weighing the criteria using Analytical Hierarchy Process (AHP) in Expert Choice Software. In current research evaluated were criteria using Analytical Hierarchy Process and Geographic Information System (GIS) and final extracted was ecological capability land in map. In this study, identified were the best range for growth of Amygdalus scoparia species, northern, elevation 800-1100 and slope of 0-15 percent. The results of this study showed that is approximately 1988 hectares equivalent to 72/34% of Bolhasan forest is excellent, 1577 ha equivalent to 55/27% is good and 2160 ha equivalent to 73/37% is poor.
    Keywords: Evaluation, Amygdalus scoparia, ecological capability, GIS, AHP, Bolhasan Dezful forest area